خود آگاهی از دیدگاه کانت
thesis
- وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی
- author اعظم محسنی
- adviser یوسف شاقول
- Number of pages: First 15 pages
- publication year 1389
abstract
چکیده علی رغم تأکید بسیاری از مفسران مبنی بر اینکه کانت و نظام فلسفیش امکان ارائه تعلیمی مثبت درباره "خود" را نمی تواند داشته باشد؛ نگاهی کوتاه به اصل و بنیانی که نظام فلسفی کانت بر مبنای آن شکل گرفته است، نشان خواهد داد که کل رویکرد کپرنیکی کانت به فلسفه از مفهوم ذهن (خود) و قوای خاصش نشأت می گیرد؛ از همین رو می توانیم ضرورت پرداختن به این مبحث را از همان ابتدا در نظام فلسفی کانت احساس کنیم. کانت، با توجه به دو تعلیم اساسی فلسفه اش، یعنی منفعل دانستن حس و پیشینی دانستن زمان به مثابه صورت حس درونی به ما نشان می دهد که ما هیچگاه نمی توانیم به شناختی از خود فی نفسه دست پیدا کنیم؛ ما آن را صرفاً آنگونه که بر ما پدیدار می شود می شناسیم. اما با این همه از همان ابتدا اصل را بر "ذهن" یا "خود" می گذارد و با تکیه بر ویژگی های خاصش سعی می کند که نظام فلسفی را بنیان نهد که نه تنها از مسائل و معضلاتی که در فلسفه های گذشته وجود داشته مبرا باشد؛ بلکه به نوعی بر طرف کننده آنها نیز باشد. نکته مهم و حائز اهمیتی که ما در این رساله سعی داشتیم نشان بدهیم؛ این است که تأکید کانت بر "خود" و بحث درباره خصوصیات و مراحل رشد آن در انسان هیچگاه نباید با مباحث روانشناسانه در این خصوص یکی گرفته شود؛ چنانچه او خود بار ها بر این نکته تأکید می کند و حتی بسیاری از تعالیمش من جمله نقد هایش بر تعالیم لاک که از آن تعبیر به فیزیولوژی ذهنی می کند؛ نیز تأییدی بر این مطلب است. البته این نکته را نمی توان از نظر دور داشت که مباحث او در بعضی موارد به مباحث روانشناسانه در این خصوص نزدیک می شود؛ اما با این همه هدف و مقصدی که او با طرح این مباحث دنبال می کند، بسیار دور از آن چیزی است که روانشناسان دنبال می کنند. هدف از طرح این مباحث، نشان دادن این مطلب است که "خود" یا "ذهن" اصل و اساس در عالم است. اگر ما می بینیم که فلسفه های گذشتگان به بن بست رسیده؛ از آن رو ست که آنها هیچ یک به این مطلب توجه نداشتند که اصل، ذهن و خود است و ما باید بدنبال این باشیم که همه چیز با ذهن ما مطابق باشد نه بالعکس. این ماییم که نظم و قاعده مندی را در پدیدار ها نمودار می سازیم؛ به تعبیری این ما و ذهن ماست که قوانین و مقرراتی را از سوی خود کشف می کند و سپس بر طبیعت تحمیل می کند و به نوعی طبیعت را وادار به اطاعت از آنها می کند. تأکید کانت بر این نکته که در سراسر آثارش، چه در حوزه نظری چه در حوزه عمل و زیبایی شناسی نمایان است؛ نشان دهنده این مطلب است که "خود" و "ذهن" اصل و اساسی را شکل می دهد که او تعالیمش را از آن بیرون می کشد. ما در این رساله، نقد عقل محض و تا حدودی رساله انسان شناسی را اصل قرار داده ایم؛ اما این مبحث، مبحثی است که در سایر آثار کانت نیز قابل بررسی است. کلید واژه ها: خود آگاهی، خود شناسی، ادراک نفسانی، خود آگاهی استعلایی، خود آگاهی تجربی.
similar resources
آگاهی و خود آگاهی از منظر کانت و ملاصدرا
علم در حکمت صدرا چیزی جز حضور چیزی نزد موجود درککننده نیست. کاملترین مصداق حضور ازنظر این مکتب، علم حضوری انسان به خود است که در آن، عالم و معلوم وحدت دارند. بنابراین ازنظر حکمت صدرا، معرفت به خود، در فلسفه جایگاه رفیعی دارد، اما آنچه در حکمت متعالیه، علم حضوری به نفس خوانده میشود، ازنظر کانت علم حضوری نیست، بلکه این علم گونهای از علم تجربی ماست که با واسطهی صورت ذهنی که کانت به آن...
full textاراده خیر از دیدگاه کانت
اراده نیک و خیر یکی از مفاهیم کلیدی در فلسفه اخلاق کانت می باشد که یک اخلاق وظیفه گرایانه است . این مقاله ابتدا به جایگاه این فلسفه اخلاق در میان دیگر مکاتب اخلاقی و سپس به معنای اراده خیر از دیدگاه کانت پرداخته است . کانت اعتقاد دارد که فقط اراده خیر ، بدون قید و شرط خیر است و خیرهای دیگر نظیر ثروت،شجاعت،علم و ... خیرهای مشروط اند که اگر اراده بد آنها را به کار بگیرد ، بد می شوند. از آن جا که...
full textتربیت دینى از دیدگاه کانت (2)
مقاله حاضر بخش دوّم از مقاله تربیت دینى از دیدگاه کانت است. در قسمت اوّل مباحث مقدماتى مورد بررسى قرار گرفت، مباحثى چون: هویت انسان، مفهوم دین و تربیت از نظر کانت; با توجه به دریافت دیدگاه کانت راجع به این امور در این مقاله به مفهوم تربیت دینى از دیدگاه کانت به طور خاص پرداخته مى شود.
full textMy Resources
document type: thesis
وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی
Keywords
Hosted on Doprax cloud platform doprax.com
copyright © 2015-2023